شیطان :: عروة الوثقی

عروة الوثقی

عروة الوثقی

کس نیست در این شهر امـــــــــان داشته باشد
یک تبــــــــــغ نمانده که امــــــــــان داشته باشد
از چشـــــــــم تنی چنـد من افتاده ام امـــــــــــا
این عشـــــــق محـال است زیـــــان داشته باشد

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیطان» ثبت شده است


در گذشته ، بعضى از مردم شیطان را مى دیدند، با او صحبت مى کردند و گاهى هم به جاى این که شیطان آنها را فریب دهد و کلاه سرشان بگذارد، آنها سر شیطان کلاه مى گذاشتند، اسرار آن ملعون را به دست مى آوردند و با او مخالفت مى کردند.
روزى مؤمنى با شیطان ملاقات کرد. بعد از گفت و گوهایى ، گفت : مى خواهم با تو دوست و رفیق شوم و از تو اطاعت نمایم .